رأی یا بیعت
رأی یا بیعت
آنچه در ادبیات سیاسی امروز مطرح است، رأی دادن و انتخاب مسئول حکومتی برای انجام امور است، مسئولی که از طرف مردم حق تصمیم گیری دارد و امر او باید مورد اطاعت قرار گیرد.
معادل رأی، واژه بیعت قرار دارد.
در ادامه توضیحات مربوط به بیعت از کتاب «بیعت در فقه سیاسی شیعه» نوشته علی شیرخانه مطرح می شود.
بیعت همان دست زدن، برای ایجاب بیع و یا برای مبایعت و اطاعت است
بیعت کسی با سلطان، زمانی گفته می شود که بیعت و دست دادن او متضمن بذل اطاعت باشد
در معنای بیع، بیعت و مبایعه، نقل و انتقال وجود دارد؛ چون نتیجه نقل و انتقال که همان تصرف است ، با دست انجام می گیرد و به همین جهت دست به دست زدن هنگام بذل اطاعت را مبایعه و بیعت می خوانند و حقیقت آن این است که بیعت کننده دست خود را به بیعت شونده می بخشد، یعنی این دست من مال تو است، می توانی با آن هرگونه تصرف بنمایی و من در برابر تو دست ندارم (علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در مورد بیعت)
در بیعت سیاسی هم بیعت کننده با دست دادنش، حاکم را انتخاب کرده و او را مجاز به اعمال حاکمیت می کند
در واقع رأی دادن به معنای فروختن (بیعت) حق تصمیم گیری و حاکمیت خود به فرد و تفکری است که در نهایت توسط رأی مردم انتخاب می شود
انواع رأی و بیعت
1- بیعت با حق و خداوند
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد؛ (به این گونه که:) در راه خدا پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند؛ این وعده حقی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کردهاید؛ و این است آن پیروزی بزرگ (آیه 111 سوره توبه)
2- بیعت با باطل (فروختن آخرت به دنیا)
اینها همان کسانند که آخرت را به زندگی دنیا فروختهاند؛ از این رو عذاب آنها تخفیف داده نمیشود؛ و کسی آنها را یاری نخواهد کرد (آیه 86 سوره بقره)