سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تثلیث در علوم انسانی غربی

تثلیث در علوم انسانی غربی

علوم انسانی غربی، همانند دین مسیحیت دچار تثلیث است و از معرفت توحیدی فرسنگ ها فاصله دارد.

تثلیث برخی از علوم انسانی غربی عبارتن است از:

-فلسفه: تثلیث درخت فلسفه (لوگوس، عدد، عنصر)

- فلسفه: تثلیث هگل (تز، آنتی تز، سنتز)

- سایکولوژی: تثلیث فروید (اید، ایگو، سوپرایگو)

-حقوق: تثلیث مونتسکیو: قوای سه گانه (مجریه، مقننه، قضائیه)

 

تثلیث در علوم انسانی غربی

تثلیث در علوم انسانی غربی


هویت

هویت

هویت را می توان از لحاظ کیستی/چیستی، مادی/غیرمادی و ارادی/غیرارادی (اجباری) بودن دسته بندی کرد

 

انواع هویت

انواع هویت

 

انواع هویت

انواع هویت (از لحاظ ارادی یا غیرارادی بودن)

 

انواع هویت

انواع هویت

 


هویت و انواع آن

هویت و انواع آن

هویت از تعامل انسان با پدیده های مختلف شکل می گیرد. انسان در روابط خود بر اساس تعلقات و انتخاب هایی که دارد، ماهیت خاصی پیدا می کند که هویت او را شکل می دهد.

هویت انسان باید در روابط چهارگانه (رابطه با خود، دیگران، طبیعت و خداوند) بررسی شود و نادیده گرفتن هر یک از این ارتباط ها، باعث دور شدن از شناخت هویت واقعی انسان می شود.

مهمترین بعد هویت انسان در ارتباط با خداوند شکل می گیرد، ولی متأسفانه این بخش مهم هویت در سایکولوژی نادیده گرفته شده و باعث انحراف از شناخت انسان شده است.


انواع هویت

انواع هویت



ویلیام جیمز و توهم تجربه دینی

ویلیام جیمز و توهم تجربه دینی

 

برخی از نظرات آشفته و مخدوش ویلیام جیمز در مورد دین که از کتاب «تنوع تجربه دینی» ترجمه حسین کیانی اقتباس شده، عبارتند از:


اگر به افتخار سخنرانی های گیفورد در رشته دین طبیعی در دانشگاه ادینبورو مفتخر نشده بودم، کتاب حاضر هیچ گاه به رشته تحریر در نمی آمد.

(پیش گفتار)


آیا وجود انواع و اقسام فرقه ها و آیین های دینی جای تأسف دارد؟

در پاسخ به این پرسش ها با قاطعیت می گویم: هرگز. دلیل من هم این است که چرا موجودات بشر در موقعیت ها و اوضاع مختلف و با توانایی های گوناگون باید دارای عملکرد و وظایف مشابه و یکسانی باشند. مشکلات و گرفتاری های هیچ کدام از دو نفر ما شبیه به هم نیست و بنابراین، نمی توان انتظار داشت راه حل های مشابهی نیز برای آن داشته باشیم. هر یک از ما از زاویه خاصی که به مسئله خودش نظر می اندازد، حوزه خاصی از امور و مسائل خود را می بیند که باید با روش خاص خود به آن بپردازد. یکی باید نرمی و ملایمت را در خود بپروراند و دیگری باید خویشتن را سخت و خشن نماید. ...

الوهیت دارای کیفیت واحدی نیست، بلکه ترکیبی از کیفیات گوناگون است که هر فردی ممکن است چندتایی از آن را بیابد.

هر نگرشی به الوهیت مانند یک هجای منفرد در زبان بشر است. با مجموع هجاهای گوناگون بشر می توان کلماتی را تولید کرد و معنی کاملی را بر زبان راند. بنابرین، فردی ممکن است دارای خدای جنگجو باشد و فرد دیگری ممکن است خدایی اهل صلح و آرامش و ملکوت و امنیت داشته باشد. باید صریحا اقرار کرد که ما در نظام های جزئی و مجزایی زندگی می کنیم و این اجزا و قسمت ها در زندگی و حیات معنوی نمی توانند قابل تعویض باشند و جای یکدیگر را بگیرند. اگر ما آدم زودرنج و حسودی باشیم عنصر دینی ما را باید مبارزه با نفس و از بین بردن آن تشکیل دهد. اما اگر کسی داتا فرد خیرخواه و مهربانی باشد به این عنصر دینی چه نیازی دارد؟... (ص 533)


مسلمابرای هر کس بهتر است در همان تجربه خاص خود باقی بماند و برای دیگران بهترین کار این است که نسبت به او تسامح بورزند. (ص 534)


علم ادیان شاید همتایی برای دین زنده به حساب نیاید و اگر به مشکلات درونی هر  یک از این گونه علوم، نظری بیندازیم می بینیم آدمی به حایی می رسد که باید نگرش نظری محض را به کناری نهد و بگذارد معضلات علمی و فلسفی آن لاینحل باقی بمانند و یا آنها را با ایمان فعال خود از بین ببرد (ص 535)


دانشمندان علوم تجربی چنان سرگرم کاوش های تجربی و مادی خودند که می توان گفت نفوذ و تأثیر علم در نقطه مقابل مفاهیم دینی است (ص 536)


علم هرگونه دیدگاه شخصی را صریحاً انکار می کند. علم تمام عناصر و قوانین را ثبت و طبقه بندی می کند و کاری به اهداف و مقاصد آنها ندارد و نظریه های خود را بدون توجه به ارتباط آنها با علایق و سرنوشت انسان تدوین می کند (ص 537)


دیگر دوران آن گذشته است که می گفتند وجود آسمان ها و کائنات خود گواه بر عظمت و جلال خداوند است. اینک منظومه شمسی را با هماهنگی هایش فقط نوعی حرکت متعادل در فضا تلقی می کنند که بر حسب تصادف در این عالم نامنظم که حیاتی نمی تواند در آن وجود داشته باشد، پدید آمده است و پس از گذشت زمانی که از نگاه کیهان شناختی فقط لحظه ای به حساب می آید از بین خواهد رفت. نظریه داروین مبنی بر پیدایش تصادفی موجودات و نابودی دوباره آن که دیر یا زود به وقوع می پیوندد، در مورد بزرگ ترین و کوچک ترین واقعیت ها صادق است. در وضعیت نگرش علمی امروز، غیرممکن استت که در اتم های کائنات، چه در مقیاس کلی یا جزئی، چیزی به جز نوعی حرکت بی هدف دیده شود که با هم ترکیب شده و از هم جدا می شوند و تاریخ و زمان خاصی ندارند و نتیجه ای هم به بار نمی آورند. طبیعت هیچ گرایش و روند غایی خاصی ندارد که بتوان با آن همدلی احساس کرد. در این جریان گسترده فعل و انفعالات که ذهن علمی اینک از آن پیروی می کند، ظاهرا حتی خود را نیز انکار می کند. کتاب های الاهیات طبیعی که اذهان نیاکان ما را راضی نگه می داشتند اینک در نظر ما کاملا عجیب و غریب می نماید، زیرا آنها خدایی را به نمایش می گذارند که بزرگ ترین امور طبیعت را با پیش پا افتاده ترین خواسته های شخصی ما منطبق می ساخت. خدایی را که علم می شناسد و آن را تصدیق می کند باید منحصرا خدای قوانین کلی و همگانی باشد، خدایی که به جریان های کلی هستی می پرداز نه به امور و کسب و کار جزئی انسان ها. او نمی تواند فرآیندهای خود را با راحتی و آسودگی تک تک انسان ها منطبق سازد. حباب های کف آب که روی دریای طوفانی را می پوشانند صحنه هایی موقت هستند که در اثر نیورهای باد و آب ساخته می شوند و از بین می روند. وجود هر یک از ما انسان ها نیز مانند این حباب هاست که به قول کلیفورد همچون علایم و نشانه های موقت و ناپایداری هستند که سرنوشت آنها در سلسله جریان ها و حوادث عالم هیچ گونه تأثیری ندارد و چیزی را نیز تعیین نمی کنند (ص 539 تا 541)


... ادعای علم مبنی بر اینکه عناصر شخصی و فردی تجربه را باید کنار گذاشت و اعتباری برای آن قائل نشد، مهمل و پوچ است. محور حقیقت فقط از طریق مکان های فردی و شخصی حرکت دارد و همچون دانه های متعدد تسبیح در کنار هم قرار گرفته اند. اگر بخواهیم جهان را بدون احساسات فردی و نگرش های گوناگون معنوی توضیح دهیم، مثل این می ماند که صورت غذا را به جای خود غذا به کسی بدهیم. دین چنین خطای بزرگی نمی کند. دین یک فرد ممکن است خودمدارانه باشد و آن حقایق فردی و شخصی که دین با آن در تماس است ممکن است کم عمق و محدود باشد اما در هر حال از علمی که خود مباهات می کند و به هیچ وجه جنبه های فردی و شخصی را مدنظر قرار نمی دهد، عمیق تر و واقعی تر است (ص 545 و 546)




علم تثلیثی

علم تثلیثی

در علم دینی، ملاک اعمال دستورات خداوند در کتاب الهی یعنی قرآن است. در قرآن دو دسته از اعمال به نام اعمال سلبی و اعمال ایجابی مطرح هستند که باید آنها را مدنظر داشت.

امر و نهی در قرآن (بایدها و نبایدها یا واجب ها و حرام ها)

بایدها و نبایدها یا واجب ها و حرام ها در قرآن


تثلیث به معنای سه گانگی و سه تایی که در مسیحیت رسوخ کرده و سبب سه خدایی شدن و شرک آلود آن شده است، در قرآن به شدت مورد نهی قرار گرفته است (لاتقولوا ثلاثه، سوره نساء، آیه 171)


لاتقولوا ثلاثه (نگوئید سه تا)

لاتقولوا ثلاثه (نگوئید سه تا)

همچنین در آیه 13 سوره لقمان از شرک به شدت نهی شده و به عنوان ظلم عظیم از آن یاد شده است (ان الشرک لظلم عظیم)

ان الشرک لظلم عظیم (شرک ظلم عظیم است)

ان الشرک لظلم عظیم (شرک ظلم عظیم است)

با این وجود مسیحیت گرفتار تثلیث و سه گانگی خدا، همچنان مورد حمایت عده زیادی از افراد است.

 



تثلیث در مسیحیت (پدر، پسر، روح القدس)

تثلیث در مسیحیت (پدر، پسر، روح القدس)


ریشه تثلیث مسیحیت را می توان در مصر و هند باستان مشاهده کرد. در مصر باستان سه الهه به نام های اوزیریس، آیزیس و هوروس و در هند سه خدای برهما، ویشنو و شیوا مطرح است.

تثلیث در مصر باستان

تثلیث در مصر باستان (اوسیریس، آیسیس و هوروس)




تثلیث در هند باستان

تثلیث در هند (برهما، ویشنو، شیوا)

 

 

متأسفانه این تثلیث در علوم نیز سرایت کرده و باعث شرک آلود شدن علوم مختلف گردیده و می توان آن را در رشته های مختلف مانند حقوق و علوم سیاسی، فلسفه، روانشناسی و ... مشاهده نمود.


تثلیث در علوم سیاسی (قوای سه گانه مونتسکیو)


تثلیث در قوای سه گانه مونتسکیو (قوه مجریه، مقننه و قضائیه)



تثلیث در نظریه هگل (تز، آنتی تز، سنتز)

تثلیث در نظریه هگل (تز، آنتی تز، سنتز)


تثلیث در سایکولوژی (روانشناسی!): اید، ایگو، سوپرایگو (فروید)

تثلیث در سایکولوژی (روانشناسی!): اید، ایگو، سوپرایگو (فروید)، انتخاب‌های سه‌گانه اسکینر (انتخاب طبیعی، رفتاری و کلامی)


معرفت توحیدی که در مقابل معرفت شرک آلود قرار دارد، با زدودن همه گزاره های اضافی و زائد، مبتنی بر یک گزاره واحد شکل می گیرد. یکی از پرچم‌داران معرفت توحیدی امام صادق علیه السلام است که با بیان حدیث عقل و جهل راه را برای ما روشن کرده است.


حدیث عقل و جهل امام صادق علیه السلام (معرفت توحیدی)

حدیث عقل و جهل امام صادق علیه السلام (معرفت توحیدی)



حدیث عقل و جهل امام صادق علیه السلام (معرفت توحیدی)

حدیث عقل و جهل امام صادق علیه السلام (معرفت توحیدی)


باید توجه داشت، حدوسط ارسطویی بیشتر در مورد رفتارها و صفات رفتاری صدق می کند و در حیطه معرفت نمی توان حد وسط را در نظر گرفت. مثلا بین حق و باطل که در حوزه اعتقاد است نه عمل و رفتار، حد وسطی وجود ندارد که بخواهیم بین آنها حرکت کنیم.


حد وسط ارسطویی

حد وسط ارسطویی


حرکت بین حق و باطل، نفاق است و در محدوده باطل قرار دارد.


بین حق و باطل نفاق است نه اعتدال

بین حق و باطل نفاق است نه اعتدال


بر اساس این حدیث باید یکی از گزاره ها را پذیرفت و گزاره دیگر را کنار زد، مثلا عقل را می پذیریم و باطل را می زداییم و به توحید و یگانگی در معرفت می رسیم.


تثلیث حتی در علوم غیرانسانی مانند زیست شناسی و فیزیک هم رخنه کرده است و موجب شرک آلود شدن آنها شده است.

در زیست شناسی، درخت زندگی به 3 شاخه آرخیا، یوکاریوتا و باکتریا تقسیم شده است.


تثلیث در علوم زیستی (زیست شناسی داروینی)

تثلیث در زیست شناسی (آرخیا، باکتریا، یوکاریوتا)


درک اشنایدر در کتابی که در مورد فیزیک کوانتوم نوشته است، نیاز علم مدرن به سه گانه پدر، پسر، روح القدس را برای توضیح جهان مطرح کرده است!

تثلیث در فیزیک کوانتوم (اشنایدر)

تثلیث در فیزیک کوانتوم (اشنایدر)




فطرت بنیان روان شناسی

فطرت بنیان روان شناسی

فطرت به عنوان ماهیت اصلی روان انسان، دارای انسجام درونی و وحدت بوده و در درون خود دارای اجزاء مختلف است. در واقع، شناخت فطرت، ما را به شناخت روان انسان موفق می سازد.

فطرت دارای 4 بخش صدر، شغاف، قلب و فؤاد است. هر یک از این بخش ها دارای کارکردهای متفاوتی هستند. انسان به عنوان اشرف مخلوقات دارای 4 لایه فطرت بوده و فراتر از گیاه (دارای صدر)، حیوان (دارای صدر و شغاف)، جن (دارای صدر، شغاف و قلب) و ملک یا فرشته (دارای فؤاد) قرار دارد.


کتاب فطرت بنیان روانشناسی اسلامی، نوشته علی اصغر احمدی، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول 1362

کتاب فطرت بنیان روانشناسی اسلامی

کتاب فطرت در روانشناسی اسلامی در سه فصل نوشته شده است.

فهرست فصل ها:

فصل اول: گذری از روانشناسی کلاسیک به روانشناسی اسلامی

فصل دوم: تفاوتهای انسان و حیوان

فصل سوم: فطرت از دیدگاه روانشناسی اسلامی


در فصل اول روانشناسی به دو دسته کلاسیک و اسلامی تقسیم می شود.

روانشناسی کلاسیک دارای ویژگی های زیر است:

1- علمی (مشاهده ای و تجربی)

2- رفتاری

3- تکاملی (تطور داروین)

4- غربی (خویشتن گریزی یعنی فراموشی خود در رابطه با کل هستی و خداوند، دنیامحوری و مرگ گریزی، و انسان محوری)


ویژگی های روانشناسی اسلامی:

1- معرفتی بودن (در مورد هدف کلی روانشناسی که معرفت نفس و معرفت رب است)

2- جامعیت (دارای بعدی غیرمادی علاوه بر بعد مادی)


در فصل دوم تفاوت انسان و حیوان به سه دسته کلی تقسیم شده اند:

1- تفاوت های زیستی

2- تفاوت های فرهنگی (زبان، ...)

3- تفاوت های روانی (عاطفی، شناختی، رفتاری)


در فصل سوم، فطرت طبیعی و فطرت متعالی و محیط فطرت مطرح شده و فطرت به دو دسته زیر تقسیم شده است:

1- فطرت زیستی

2- فطرت روحی

 

نقد کتاب فطرت بنیان روانشناسی اسلامی

عنوان کتاب بسیار جذاب و هوشمندانه و خالصانه انتخاب شده است و نشان دهنده تلاش و همت و دغدغه تحسین برانگیز نویسنده کتاب در راستای دستیابی به روانشناسی اسلامی است. این کتاب در شرایطی نوشته شده که امکانات امروزی از قبیل اینترنت و نرم افزارهای قرآن در اختیار نبوده و تحقیق و پژوهش با دشواری های زیادی انجام می گرفته است. این امر، باعث ارزش دوچندان کتاب است. همچنین، می توان آن را از جمله اولین کتاب هایی دانست که در راستای انتقاد از علوم انسانی غربی و اسلامی کردن علوم انسانی نوشته شده است.

با این حال، انتقاداتی این به کتاب وارد است که برخی از آنها عبارتند از:

- در عنوان کتاب، عبارت اسلامی که پس از روانشناسی آمده، موضوعیت ندارد، زیرا روان انسان واقعیتی است که اسلامی و غیراسلامی ندارد. اضافه بودن این کلمه را می توان با مسجد اسلامی یا قرآن اسلامی مقایسه کرد که نیازی به اضافه کردن اسلامی به مسجد یا قرآن نیست، چون ماهیت اصلی آنها اسلامی بودن و مبتنی بر خدامحور بودن است. آنچه امروز در مورد روانشناسی مشاهده می شود، عدم تعریف صحیح آن و به انحراف کشاندن آن است. در واقع، سایکولوژی به غلط روانشناسی ترجمه شده است و بیشتر رفتارشناسی و حیوان شناسی است.

- تفاوت های انسان و حیوان به شکل دقیق بررسی نشده است و وجه تمایز اصلی آنها که تعقل و عبودیت است (نه تفکر) به دقت مورد توجه قرار نگرفته است.

- فطرت به درستی مورد بررسی قرار نگرفته و فطرت الهی به دو بخش فطرت زیستی و فطرت روحی تقسیم شده است. در حالی که در آیه « فطرة الله التی فطر الناس علیها، لاتبدیل لخلق الله، ذالک الدین القیم» فطرت الهی مطرح شده که مختص انسان است و به حیوانات و گیاهان نسبت داده نشده است و نمی توان فطرت زیستی را مطرح نمود.

کتاب فطرت بنیان روانشناسی اسلامی


چرا سایکولوژی علم غیردینی است؟

چرا سایکولوژی علم غیردینی است؟

زیرا:
1-
سایکولوژی دارای مبنای مادی و حسی و تجربی است و بر اساس معنای هستی و حقیقت شکل نگرفته است

2- در تعریف زندگی، مبتنی بر جهت گیری دنیوی بوده و زندگی اخروی و قیامت را نادیده می گیرد

3- انسان شناسی ناقص سایکولوژی مبتنی بر حس و تجربه و امور مادی است و انسان را حیوان تلقی می کند

4- به دنبال هست شناسی انسان است یعنی به انسان به عنوان آنچه هست می نگرد نه آنچه باید باشد، و هستی شناسی را نادیده می گیرد، یعنی برای انسان ظرفیت و قابلیت رشد و کمال غایی و حقیقی قائل نیست

5- به بهانه پژوهش علمی، حرمت شکنی کرده و کرامت انسان را مخدوش می کند


در واقع سایکولوژی در عمل رفتارشناسی مبتنی بر حس و تجربه است (نه روان شناسی) و تنها به دنبال شناخت وضعیت فعلی انسان است و به دنبال رشد و کمال حقیقی او نیست، چرا که انسان شناسی درستی ندارد و رابطه با خدا را نادیده می گیرد.



اقتصاد دستوری یا اقتصاد بازار آزاد

اقتصاد دستوری یا اقتصاد بازار آزاد

علم اقتصاد به عنوان یکی از علوم انسانی که تأثیر بسیار زیادی در زندگی افراد و تداوم جامعه دارد، می تواند به صورت توصیفی یعنی آنچه هست یا به صورت دستوری و تجویزی یعنی آنچه باید باشد، مطرح شود. در اقتصاد لیبرالی بازار آزاد، بازار به حال خود رها می شود تا بر اساس عرضه و تقاضا و شرایط بازار به تعادل برسد! این روش اقتصادی در جواع کاپیتالیستی و سرمایه گرایی همانند آمریکا اعمال می شود و نتیجه آن ثروتمند شدن عده کمی از مردم و فقر اکثریت مردم است. بر اساس همین اقتصاد لیبرالی، جنبش 99 درصدی وال استریت (خیابانی که بزرگ ترین بورس جهان در آن قرار دارد) علیه 1 درصد بهره مند در سال 2008 در آمریکا شکل گرفت.

اقتصاد دستوری در برابر اقتصاد آزاد تعریف می‌شود و به نظام اقتصادی گفته می‌شود که طبق دستور یک سازمان یا یک نهاد غیر خصوصی شکل گرفته باشد. نظام‌های اقتصادی سوسیالیستی و اقتصاد دولتی شکل‌هایی از آن هستند (وود، 1381).

این رهاسازی اقتصاد و استفاده از روش اقتصادی  بازار آزاد، در سال 1397 منجر به افزایش شدید قیمت ها در ایران شده و قیمت ها را به شدت افزایش داده است. برای نمونه، قیمت دلار به 12000 هزار تومان رسید و قیمت خودرو و مسکن و اجاره بها در بازار آزاد تا 2 برابر افزایش یافت و بلیط هواپیما تا 4 برابر زیاد شد.

منبع

آلن وود. «دیکتاتور توتالیتر». در استالین و استالینیسم. ترجمه? محمد رفیعی مهرآبادی. چاپ اول. تهران: نشر خجسته، 1381 خورشیدی. صفحه? 71


علوم انسانی؛ علوم توصیفی یا دستوری

علوم انسانی؛ علوم توصیفی یا دستوری

علومی که به «هست»‌ها می پردازد و به توصیف پدیده ها و شرایط آنها می پردازد «علوم توصیفی» نامیده می شود.

علوم دستوری با هنجارها، دستورها و توصیه‌ها سروکار داشته و سعی می‌کنند با ارائه الگوی رفتاری مناسب، انسان را به سمت هدفی از پیش‌تعیین‌شده، هدایت کنند.

«علوم هنجاری یا علوم دستوری، عبارت‌اند از: هر رشته علمی که در پی یافتن و تعیین الگوهای رفتاری و منش بهنجار و درست است (فرمهینی فراهانی)

طبق این تعریف، علم اخلاق، حقوق و حتی علم سیاست به سبب آنکه به تجویز نظمی می‌پردازند، علوم دستوری هستند (فرمهینی فراهانی)

بنابراین، دستوری یا هنجاری صفاتی هستند برای نشان دادن هر آنچه که قواعدی را برای رفتار تجویز می‌کند و از همین‌رو، برخی از رشته‌های علمی را به سبب آنکه به مشاهده صرف اکتفا نکرده، بلکه دربرگیرندة قضاوت‌های ارزشی نیز می‌باشند، علوم دستوری می‌گویند.

برخی نیز معتقدند «علوم دستوری مرکّب از احکام انشایی یا احکام ارزشی هستند یا تابع نقادی است، مثل منطق، اخلاق، زیبایی‌شناسی و.... » (جمیل صلیبا)

علوم دستوری در اصطلاح وونت (Wundt) علوم معیاری نامیده می‌شود که همان علوم انشایی است. به عقیدة وونت، علوم معیاری علومی است که کار آن تعیین قواعد و نمونه‌های ضروری برای تحدید ارزش‌هاست. برای مثال، در منطق، قانون استنتاج صحیح، در اخلاق، نمونه آرمانی، معیار اندازه‌گیری است. این علوم در برابر علوم تفسیری یا خبری قرار دارند؛ یعنی علومی که بر مشاهده و شناخت اشیاء مبتنی است، چنان‌که در طبیعت موجودند (جمیل صلیبا).

علومی که مشتمل بر گزاره‌های «باید» و «نباید» است، «علوم انسانی دستوری،‌ تجویزی، هنجاری و یا ارزشی» اطلاق می‌گردد. گاهی نیز به سبب آنکه علوم انسانی دستوری با ارائه باید و نباید به تجویز نظم خاصی می‌پردازند به این علوم، نظام، سیستم و مکتب نیز گفته می‌شود.

ویژگی‌های علوم انسانی دستوری

علوم انسانی دستوری علاوه بر ویژگی‌هایی که برای علم بودن و انسانی بودن لازم دارند، به لحاظ دستوری بودن باید شرایط زیر را داشته باشند:

الف‌ـ علوم انسانی دستوری دربرگیرنده گزاره‌های مشتمل بر باید و نباید یا کلمات دالّ بر ارزش است. به تعبیر دیگر، در این نوع از علوم، مفاهیم ارزشی، نظیر خوب، بد، درست و نادرست و مفاهیم لزومی، مانند باید، نباید و وظیفه، مفاهیم پایه‌ای را تشکیل می‌دهند. به همین علت به این علوم، «علوم ارزشی» نیز گفته می‌شود.

ب‌ـ گزاره‌های دستوری مربوط به افعال اختیاری انسان هستند، زیرا امر و نهی در جایی منطقی است که مأمور به انجام یا ترک کار، مختار باشد.

ج‌ـ به لحاظ منطقی، شکل‌گیری گزاره‌های دستوری واقعی، بر پذیرش رابطة علیت در بین پدیده‌ها مبتنی است، زیرا شخصی که رابطه علیت را نپذیرد نمی‌تواند به منظور منجر شدن یک کار به نتیجه مناسب، به آن کار امر کرده یا با هدف منتهی شدن فعلی به نتیجه نامناسب از آن نهی کند، زیرا نتیجه عدم قبول علیت این خواهد بود که انجام فعلی خاص لزوماً به نتیجه دلخواه منجر نخواهد شد.

منابع
محسن فرمهینی فراهانی، فرهنگ توصیفی علوم تربیتی،‌ ص 405.

جمیل صلیبا، فرهنگ فلسفی، ترجمة منوچهر صانعی درّه‌بیدی، ص 480.


متعلقات ایمان: شعر کودکانه ایمان به چی

متعلقات ایمان

ایمان به معنی باور قلبی، زبانی و عملی به 7 چیز تعلق می گیرد که عبارتند از:
1- ایمان به خدا

2- ایمان به غیب

3- ایمان به فرشتگان

4- ایمان به پیامبران

5- ایمان به کتاب های آسمانی

6- ایمان به آیات الهی

7- ایمان به آخرت


شعر کودکانه ایمان به چی


شعر کودکانه ایمان به چی؟ 

 

ما مومـن و مســلمونیم           احـکام دیــن رو می­دونیم 

 

تو زندگی هــدف داریم         به هفت تا چیز ایمان داریم 

 

اولی ایمان به خداسـت     خونه­ ی خدا تو قلـب ماست 

 

خالــق و رب عالمیـن                           مالــک روز آخــرین 

 

دومی ایـمـان به کـتاب           به هــر سوال داده جـواب 

 

کتـاب مـا که قــرآنه                      لطف خــــدای رحمانه 

 

ســوم ایمـان به انبــیاء                     پیــام آوردن از خـــدا 

 

آدم و نوح و ابراهیم (ع)         عیسا و موسای کلیـم (ع) 

 

پیـامبـــر آخـریمـون                  که هست عزیز و مهربون 

 

اسم قشنگش مصطفاست    بنده ی محبوب خداست 

 

ایمــان به آیـات خـدا              هست چهارمین ایمان مـا 

 

خورشید و ماه و کهکشون        سـتـاره ­های آسـمــون 

 

چند آیه از سوی خـــدان              برای مردم راهنـــمان 

 

ایـمــان پنجـم مـاهـا                    ایـمـانِ به فرشــتـه­هـا 

 

جبــرائیـل و میکائـیـل                  اسـرافـیـل و عـزرائیـل 

 

بهتــرین فرشتـــه­ هان               محــبوب درگاه خــدان 

 

فرشتـــه­ ها که نـــورن               خــــداپرست و خــوبن 

 

ششم ایمــان به آخــرت          به زنـــدگی در قیــامت 

 

ایـمـانِ به روز حســاب         به روز بازخواست و جواب 

 

غیب هفتمین ایمان ماست    ایمان به نادیده هاست

 

خــدا فرشته آخرت                غــیبن و شرط ســـعادت 

 

هرکی خدا رو دوست داره   به این هــفـتا ایمـان داره 

 

شـــعرم به پـایـان آمد            صــلوات بر محمـد (ص)

 

 

 

 

شعر کودکانه بافکر و عاقل هستم

 

بافکر و عاقل هستم

بافکر و عاقل هستم          تو تصمیم ­سازی بیستم

من تاریخو می ­خونم              قصه­ هاشو می دونم

آینده رو می­ بینم                 براش نقشه می­ چینم

برای هر نیازم                      تصمیم خوب می­ سازم

تصمیم خوب و کامل                از چیزی نیستم غافل

شاد و واقع بین هستم                  مثل بقیه نیستم

باهوش و تیزبینم من                   در خدمت دینم من

دنبال قسط و عدلم            با ظلم­ و جور می ­جنگم

من یاور حـق هستم              دشـمن باطل هستم

من دوست دارم خدارو             می­ شناسم آیتا رو

آیت همون نشانی است        پر از راز نهانی است

هر آیه حکمت داره                      راه به هدایت داره

هر نعمتی آیته                              فهمیدنش راحته

شکر می­ کنم خدا رو                     که داده نعمتا رو

شعرم به پایان آمد                صلوات بر محمد (ص)